((جریان متناوب جریانی است که مقدار و جهت آن نسبت به زمان دائماً در حال تغییر است. به زبان ساده تر اینکه مقدار جریان دائماً کم و زیاد می شود و جهت حرکت الکترونها هم عوض می شود.))
وقتی به چهره ی دانشجویان نگاه کرد با چندین دهان باز روبه رو شد. پرسید(( متوجه شدید؟ تازه یک ساعت و نیمه که من دارم درس میدم! به همین زودی خسته شدید؟))
یکی از دانشجویان گفت ((استاد شرمنده منتهی یک ساعت و نیم بدون نفس کشیدن دارید درس میدید! میشه این تعریف آخر رو یکم بشکافیدش؟))
خندید و گفت((چیز عجیب غریبی نگفتم! ایراد نداره، بعدا که برید ترم های بالاتر راه می افتید.))
نفسی کشید و ادامه داد(( ترافیک تهران تقریبا شبیه جریان متناوب هست! الکترون ها تمام وسایل نقلیه توی اتوبان یا خیابون ها هستند. همه قصد دارن به جلو برن ولی این جلو رفتن توی یک خط مستقیم نیست! یا به هم برخورد می کنند، یا قبل از برخورد توقف می کنند و یا اینکه دائم از خطی به خط دیگر میرن که سریع تر از ترافیک خارج بشن، توی همین جابه جایی ها بین خطوط بعضی هایی که در پشت هستند کاملا توقف می کنند و یا کمی عقب میرن تا به هم نخورن. که این روند رو میشه با مقاومت الکتریکی هم ارز دونست. پس چی شد؟ جریان متناوب جریانی است که مقدار یا سرعت حرکت ترافیک و جهت آن یا مسیر حرکت ترافیک نسبت به زمان دائما درحال تغییر است یعنی هرکی ساز خودش رو میزنه یکی بدون راهنما میره چپ، یکی راهنمای چپ رو میزنه میره راست ،و همینطور باقی تغییر جهت ها. حالا فهمیدید؟))
و همه نه تنها با دهان هایی باز، بلکه با چشم هایی گشاد شده به استاد نگریستند...